محسن چاووشي خيلي کم مصاحبه مي کند. خيلي کم. اين گفت و گو هم به مدد رفاقت رسول ترابي با او شکل گرفت. صدايش را دوست داشتم و به همين خاطر به رسول گفتم اين مصاحبه را انجام خواهم داد. رسول هم که باني گفت و گو بود، در اين کار همراهي ام کرد و تمام سوالاتي که با علامت ** مشخص شده، مربوط به اوست. طبعا سوالاتي که با علامت * آمده هم مال من است. چاووشي علاقه اي به گفتن از گذشته هايش ندارد. حيطه هاي فراواني را شخصي و خصوصي مي داند، کم صحبت است و ... گفت و گو را بخوانيد.



* از ترانه هايت يک تصوير بده، يک قاب.

خيلي سخت است. سوال تخصصي نکن ديگر!

* منظورم از ترانه، فقط کلام نيست. موسيقي و واژه و لحن و حس تو هنگام خواندن. در مجموع چه شکلي را تصوير مي کند؟

خودت چي فکر مي کني، مي خواستم تصور خودت را بدانم. اصلا براي شما ترانه هاي من چه رنگي است؟

* من نگفتم رنگ، اما خب ... قرمز و مشکي.

قرمز...؟ نه. مشکي هم نيست. ترانه هاي من سفيد است.

* يکي ديگر از اين سه تصوير را براي ترانه هايت انتخاب کن: الف) مرد تنهاي زخمي که باد در موهايش پيچيده. ب) يک انسان خسته در پاييز، با رنگ هاي غريب در فضا. ج) زخم و بغض و درد و نارفيقي، ريخته در چهره يک مرد.

آن ترانه هايي که شما در آلبوم من شنيده ايد، نه اين يک که جديد است، خب کدر است، اما سياه نيست، برداشت هايت البته نزديک است، اما کتک خورده و زخمي نيست. من خيلي قوي ام و هيچ وقت کتک نمي خورم. (مي خندد)

* اما صدايت، ترانه هايت زخمي اند.

بله، خب اين جوري است. ترانه هاي من يک جور گلايه از غريبي است.

* خودت حس غريبي داري؟

همه غريبه هستند. و اين غريبي را ابراز مي کنم.

* اين غريبي ات چگونه و چقدر است؟

زياد است. هنوز اول راه است. هر قدر بيشتر بروم جلو، بيشتر مي فهمم.

* خودت صداي خودت را دوست داري؟

بله. دوست دارم.

* زياد يا کم؟

براي خودم هم صدام يک مقدار غريب است. وقتي گوش مي کنم به ترانه هايم احساس مي کنم يک آدم ديگر است.

* حست را چقدر خرج ترانه هايت مي کني

زياد. تا آنجا که بتوانم.

* زخمي که در لحن خواندن توست دو بخش است: الف) مربوط به صدايت است. ب) مربوط به لحنت مي شود. خودت اصلا به اين مساله واقفي؟

خوب مي شناسمش. اما نمي گويم دليش چيست. اصلا براي چه بگويم.

* اصلا نمي خواهم بگويي. دارم مي پرسم به اين مساله آگاه هستي؟

بله. بله آگاهم.

* تعمدا اين را اضافه مي کني يا کلا جاري است؟

نه همين جوري است. مي آيد. همين شکلي است. من با شعرهايم زندگي مي کنم.

* اگر شعرهايت خيلي به حست نزديک نباشد چطور؟

آن را نمي خوانم.

* صدايت چقدر مال خودت است، چقدر مي سازي؟

روي صدايم فقط يک "ديلي" مي گذارم. يعني يک جور تکرار مي گذارم.

* فني نپرسيدم. صداسازي مي کني يا مال خودت است؟

نه. من به خودم فشار نمي آورم. خيلي راحت مي خوانم. اين زخمي که شما مي گوييد در آواي من است. اين "خش" اما به ناتواني حنجره من مربوط مي شود که بعضي از نت ها را نمي توانم درست ادا کنم.

* ولي به سودت تمام شده است. من دوبلور بزرگي را مي شناسم که صدايش به نوعي بيمار است، اما براي همين معروف شده.

بله. همين. من صدايم بيمار است.

* به کدام کارت نزديکتري؟

به همه نزديکم.

* گفتم نزديکتر.

بايد فکر کنم. الان حضور ذهن ندارم واقعا.

** يک بار گفتي به ترانه "متاسفم" خيلي نزديکم و اصلا داستان زندگي خودم است. الان هم همين طوري است؟

قبلا راهي بود براي بازگشت. اما الان نيست. الان ديگر به آن قديم ها توجه نمي کنم. نگاه بايد به آينده باشد. اگر الان مثبت است. قبلا هم البته نگاهم منفي نبوده است. الان يک مقدار لحنش فرق کرده است.

* لحن کارها اول خشن و مردانه است. مثلا در ترانه نفس بريده شعر هم با اين لحن مي خواند. شوخي ندارد. حست هم همين است. لحن هم مال يک آدم ته خط رسيده است.

آن ترانه اصلا قرار نبود بيايد. من هم آن را دوست ندارم. يعني حسن خوبي ندارم. آدم بايد اميدوار باشد. آن موقع هم که آن را خواندم پاکش کردم. خواب بودم که يکي اين را کپي کرد و برد و منتشر شد. خودم اصلا دوستش ندارم.

* لابد دوست داشتي که خوندي.

آدم اشتباه مي کند! واقعا شعر خوبي نبود. تيغ را مي کشم رو رگ هايم را دوست ندارم. زيادي جسورانه بود.

** شعر آن هم البته مال خود محسن است.

* به نظرم حالا آن ترانه مهم تر هم شد!

اذيت نکن. من يک اشتباهي کرده ام (مي خندد)

* اتفاقا در آن ترانه خيلي محسن چاووشي عرياني را مشاهده مي کنيم. از شعر پشيماني، لحن و آوا و حست که همان است.

نه لحن و حسم را دوست دارم. اصلا شايد يکي از بهترين لحن هايم باشد.

* شکوه و گلايه و ناله نيست، در آن ترانه انگار طلب کاري عاشقانه هست و حسنش اين است. نمونه مهمي است.

خيلي سخت است. واقعا نمي دانم. فکر مي کنم اين حس آگاهانه است. چون قبلا از آن نبود. به مرور اتفاق افتاد. به تدريج خودم را شناختم.

* گمانم آن ترانه از جنس خودت است.

دقيقا جنس خود من است. بله.

* وقت خواندن چقدر از خود الانت دور مي شوي؟

در خودم هست. اين را دارم.

* کجاها اين حس در زندگي ات بروز مي کند؟

جاهايي که لازم است خب. خيلي شخصي است. نمي گويم.

* آدم کنترل شده اي هستي؟

سعي مي کنم آدم کنترل شده اي باشم. 80 درصد هم موفق بوده ام. خيلي البته سخت است. اما فکر مي کنم اغلب موفق بوده ام.

* از آنهايي هستي که هميشه يک چارچوب خاص را رعايت مي کنند؟

اينها به نظرم ربطي به ترانه خواني من ندارد.

* دارد. حس و لحنت از کجا مي آيد؟ از همين جاها.

پس اجازه بدهيد فکر کنم.

* باشه فکر کن، اما اين سوال چندم است همين را مي گويي؟

** يک بار به من گفت من زخم خورده رفاقتم. اين حس شايد از آنجا مي آيد.

نه الان ديگر آن طور نيست. اصلا به آن چيزها فکر نمي کنم. به چيزهاي ديگر دارم فکر مي کنم. ديگر به زخم رفاقت و اين حرف ها فکر نمي کنم.

* شيک شده اي؟

چندان فرق نکرده ام. من هميشه خودمم.

* نسبت به گذشته تغيير نکرده اي؟

نه چندان. فکر نکنم.

* آدم خوبي هستي؟

بله هستم.

* هستي يا نشان مي دهي هستي؟

نمي دانم. الان در وضعيتي هستم که دارم دنبال آن چيزي که بايد بشوم مي گردم.

* پيش مي آيد يقه خودت را بگيري؟

الان بله. اما قبلا نه. اين طور نبودم.

* بله بودي؟

بله. بله بودم.

* الان فهميده تر شده اي؟

با تجربه تر شده ام. ياد گرفته ام بايد چطوري رفتار کرد. کجا بايد گفت بنشين کجا بايد گفت بتمرگ. اينها را آموخته ام.

* پس نسبت به دو سال پيش و آن آلبومت فرق کرده اي.

بله فرق کرده ام. رو به جلو حرکت کرده ام.

* خودت را الان نسبت به دو سال پيش بيشتر دوست داري؟

بله. بيشتر.

* و ترانه هاي الانت را هم؟

بله ترانه هاي کنوني را بيشتر دوست دارم.

* آن نوع خواندنت بکرتر و واقعي تر نبود؟

نه. اين نظر شماست.

* نه اين سوال من از شماست.

نه. اين جديدي ها بکرتر و واقعي تر است.

* کدام بيشتر خودت است؟

اين جديدي ها.

* واسه بهتر شدن عجله داري؟

خودت چي؟ عجله داري؟

* من عجول نيستم.

پس عجله کن.

* تو آدم عجولي هستي؟

توي اين جور چيزها بله.

* من کماکان فکر مي کنم محسن چاووشي واقعي در همان ترانه نفس بريده پررنگ تر است.

من لحنش را دوست دارم.

*آنجا شعرت اندازه لحنت است.

تو هم گير داده اي به آن.

* تو هم از آن فرار مي کني! حس مي کنم آنجا شفاف تري، اينجا شيک شده اي، شايد بهتر مي شوي، اما شبيه آن حس عريان قبلي نيستي، اين برداشت من در همين زمان مصاحبه است.

منظورت اين است که چون مجوز گرفته ام، خودم را سانسور کرده ام؟

* نه، فراتر، برداشتم اين است که موقعيت اجتماعي ات تغيير کرده و جاي اين که موقعيت جديد را با خودت تطبيق بدهي، خودت را داري تغيير مي دهي.

منظورت چيست؟ يعني من عوض شده ام؟

* داري مي شي؟

ببين شمشير را از رو بستي ها. بابا من مي دانم تو مجله ات خدايي، اما من را اذيت نکن. (مي خندد) به آن کار هم گير داده اي.

* چون فکر مي کنم نمونه اي کامل براي محسن چاووشي است.

نه خوب آدم يک جا مي گويد بفرما، يک جا مي گويد بتمرگ.

* در آن ترانه مي گويي بتمرگ.

خب اين همان کنترل است که گفتي.

* به جاي خوبي رسيديم.

يعني من الان دارم حرف هاي دو سال پيش را مي زنم. اما خيلي مودبانه تر.

* به همين دليل مي گويم شيک شدي!

مگر بد است! خوب است که.

* ياغي.

خود تو!

* عاصي.

واقعا چيزي به ذهنم نمي رسد.

* مرد.

مخلصتيم. (مي خندد)

* يعني تو تنها چيزي که با شنيدن واژه مرد به ذهنت مي رسد مخلصتيم است؟!! يعني ته فکر کردن تو به مردانگي اين است؟!

مردانگي به بازو و سينه ستبر نيست. مردانگي اين است که صادق باشي و دروغ نگويي و حق کسي را نخوري؟

* اگر حقت را بخورند؟

اگر بهت ظلم بشود، بايد جوابش را بدهي.

* تو چطور جواب مي دهي؟

به تو چه مربوط است؟ (به شوخي مي گويد)

* در زندگي هم مي گويي به تو چه مربوط است؟

من که شوخي کردم. من معمولا آرام هستم.

** خواننده جنجالي سال هاي قبل الان يک پسر سر به راه شده، چه اتفاقي افتاده؟

هيچ اتفاقي نيفتاده. تو که مي داني از روز اول همين طوري بودم که الان هم هستم.

** خلق و خويت ثابت مانده، جنجال ها کجا رفته اند؟

من جنجالي نداشتم، جنجال ها را برايم درست مي کردند.

** چه کساني؟

همان مثلا دوستاني که دوروبرم بودند. همان ها چند سال من را عقب انداختند.

** واقعا فکر مي کني عقب افتادي؟

نه اصلا. منظورم عقب افتادن از نظر مجوز گرفتن بود. همين کارها را کردند و من را هم با حاشيه هاي خودشان درگير کردند که همه چيزم را جمع کردم و آمدم خانه و دور از همه کار کردم.

** وقتي آلبوم بنيامين آمد، رکورد بازار شکسته شد. فکر مي کني با آمدن آلبوم تو اين رکورد باز هم شکسته شود؟

نمي دانم.

** مگر به خودت مطمئن نيستي؟

سليقه همه مردم که شبيه به هم نيست که بگويم چون من از کار خودم خوشم مي آيد پس مردم هم مطمئنا از آن خوششان خواهد آمد.

** هر چه جلوتر مي رويم، صدايت امضادارتر و کاراکتردارتر مي شود...

صدايم نسبت به روزهاي اول خيلي فرق کرده. آن روزها سنم خيلي کمتر بود.

** الان بهتر شده اي؟

مسلما. مطمئن باش. صدايم رنگ و قالب خودش را پيدا کرده. حنجره هم تا 30 سالگي خودش را پيدا مي کند ديگر. حالا با گذشت سن و سال صدايم کمي پيرتر مي شود، ولي هميني است که الان مي شنوي.

** هنوز هم تحت تاثير کورش يغمايي هستي؟

شديد. خيلي دوستش دارم. از اول هم خيلي بيشتر تحت تاثير او بودم تا هر کس ديگري. چند وقت پيش بود که شنيدم فوت شده، اين قدر حالم بد شد که مي خواستند ببرندم بيمارستان. کم مانده بود سکته کنم. خدا را شکر که شايعه بود.

** با کدام آهنگ هايش نوستالژي داري؟

گل يخ. بالاخره يک آهنگ از اينجا جهاني شد آن هم گل يخ بود.

** ولي حال و هواي کارت بيشتر به تيپ کارها و فضاي کارهاي فرهاد مي خورد تا يغمايي.

فرهاد را با جمعه مي پسندم.

**فروغي؟

اصلا هيچ وقت نتوانستم با آهنگ هايش با همه قشنگي شان کنار بيايم.

** اتفاقا رنگ صدا و خش صدا و کاراکتر موسيقي اش که به تو بيشتر نزديک است.

نمي دانم چرا، ولي از هر کسي که داد و فرياد مي زند و مي خواند خوشم نمي آيد.

** با کدام آهنگ خودت تنهاي تنها گريه کرده اي؟

کم تحمل ام. (کم گريه کن گلم، من کم تحمل ام)

** با تراک هاي آلبوم جديدت هم به اين حس رسيده اي؟

با تراک 2، تو چنگ ابراي بهار، افتادم و درنميام. خيلي گريه کرده ام، با همه آشنا بودنم به فضا بعضي وقت ها نمي تونم خودم را کنترل کنم.

** وقتي مي خواندي گريه مي کردي يا بعدها که مي شنيدي شان؟

بعدها.

** تو سعي کرده اي در هر تيپي بخواني. بعضي از آهنگ هاي مذهبي با اقبال عمومي رو به رو نمي شوند، ولي آهنگ هاي تو برعکس عمل کردند.

حالا من بايد چي بگويم؟ ولش کن، ريا مي شود.

** چرا ريا شود. نظرت را بگو.

هميشه کار عاشقانه است که مي گيرد. در همه زمان ها و شرايط.

** تو آخرين برنگ برنده و آخرين سامورايي موسيقي زيرزميني بود که خرج شد. اين مجوزدار شدن فکر نمي کني به محبوبيتت لطمه بزند.

فکر نمي کنم.

** اتفاقا فکر کن.

نه اصلا. چرا اين طور فکر مي کني؟

** سابقه نشان داده مخاطبان خواننده هاي زيرزميني بعد از مجوزدار شدن ريزش مي کنند.

من فرق مي کنم.

** از کجا مطمئني؟

از خيلي جاها، من با گذشته ام هيچ فرقي نکرده ام. به اين مطمئنم. حتي يک شعر و ترانه ام به همراه موسيقي ام مميزي نخورده. شعر و ترانه هايم بهتر شده اند. بار موسيقي ام هم بالا رفته. مخاطبم را هم بهتر شناخته ام. از همه اينها هم مهم تر همان محسن چاووشي قديمي ام با همان حس و جسارت.


منبع: چلچراغ